وقتی گوشی برای شنیدن...

پاره ای از افکار بی مشتری و حرفهای به سخره گرفته شده

وقتی گوشی برای شنیدن...

پاره ای از افکار بی مشتری و حرفهای به سخره گرفته شده

صبح روز بعد

 

سلام صبح همگی به خیرامروز واقعا سر حالم چون دیشب قرص خوردم و راحت راحت خوابیدم . همین طور که تو اینترنت بودم دیشب با وحید هم چتیدم.

در کل خوب بود حالا هم با حوصله تا مزاحم ندارم می شینم و کارامو انجام می دم

پس تا بعد....

شب دوم تنهایی

سلام

امروز دومین روز سال ۲۰۰۷

و من در خانه خودم تنهام در حالی که در بازه و کلید در بیرون در رویش جا موندهدر واقع بهتر بگم گیر کرده و بیرون نمی یاد و من اصلا از این بابت نگران نیستم چون حس می کنم امنیت وجود داره.

الان ساعت ۹:۳۰ شبه اون تو راهه و دو ساعتی می شه حرکت کرده .

امروز در پی تصمیمی که روز اول ژانویه مصادف با عید قربان گرفتم وبلاک دستنوشته های مامان را راه انداختم خدا  رو شکر امروز ۳ تا از مطالبش را هم گذاشتم خدا کنه بتونم تا اخر سال حجم زیادی را پوشش بدم و اینطوری یه هدیه خوب  بهش بدم.

چند دقیقه پیش بنا به سفارش بابا یکی از زیر اندازها رو به پنجره ردم تا راه نفوذ هوا را بگیرم خدا رو شکر فکر خوبی بود و اثر کرد.

الان ام پی ۴ هم روشن و فضای ارام و خوبی دارم.

 اعظم زنگ زد و همون احساسی که درک کرده بودم را به من منطقل کرد حس می کنم خودش را در مرحله گذار سختی احساس می کنه. نگرانه ولی کاری هم نمی کنه.

ولی حس کردم حرفهای من براش ا ب تو هاون کوبیدن بود.

بهر حال اون هم از این فیلم شکارچیان ذهن را هم براش تعریف کردم نمی دونم خوشش امد یا نه .

امروز به سمیه هم زنگ زدم تو هواپیما بود داشت می رفت با مامانش کیش خوشبحالش امیدوارم بهش خوش بگذره.

خوب دیگه فکر کنم بسه

خیلی خوابم می یاد ولی خوابم نمی بره داشت می برد که تلفن زنگ زد و حالا کلی پریده باید بشینم جولوی کارام

خوب با افیس ۲۰۰۷ حال می ده کار کردن. دست دکتر درد نکنه

بای