وقتی گوشی برای شنیدن...

پاره ای از افکار بی مشتری و حرفهای به سخره گرفته شده

وقتی گوشی برای شنیدن...

پاره ای از افکار بی مشتری و حرفهای به سخره گرفته شده

توصیفی که یکی از خودش داشت در سایت همسریابی طوبی

چند وقته تصمیمی گرفته بودم برای پیدا کردن یارم دست به دامن فضای مجازی بشم یکی از این سایتها سایت طوبی بود، ولی خوب تا حالا که جوابی نگرفتم ولی اعتراف می کنم با ادمهای جور واجور زیادی اشنا شدم یا افکارهای مختلفی دیدم یا یاد گرفتم همه اقایون حول یک محور می چرخند. 


امروز یکی تو پروفایلش اندر توصیف خودش اینجوری نوشته بود خیلی خوشم اومد که اینجا می گذارمش یادم بمونه:


من..؟! چه دوحرف وسوسه انگیزیست!
این من! نه زیبایم، نه مهـربانم....نه عـاشق و نه محتاج نگاهی!
فراری از دختران آهن پرست و پسران مانکن پرست!
فقط برای خودم هستم....خود خودم ! مال خودم ! صبورم و عجول!
سنگین. سرگردان. مغرور. قـانع!
با یک پیچیدگی ساده و مقداری بی حوصلگی نه چندان تلخ!
چنان ساده ام که گنجشکها هم می توانند در جیب هایم لانه کنند!
با پروانه ای سال ها دوست می شوم!
برای پای مورچه ای که به گل می ماند، های های گریه می کنم!
در دور و دراز باور خود، کودک می مانم همیشه حالا!
و برای تویی که چهره های رنگ شده را می پرستی!
نه سیرت آدمی؛ هیچ ندارم راهت را بگیــر و بـــــــرو!
حوالی ما توقف ممنــــوع است......!!!


و بعد در توصیف اونچه که به دنبالش هست اینطوری گفته:


بیشمارند آنهایی که نامشان آدم است،
ادعایشان آدمیت،
کلامشان انسانیت،
رفتارشان صمیمیت.
حال.....
من دنبال یکی می گردم که
نه آدم باشد،
نه انسان،
نه دوست و رفیق صمیمی،
تنها صاف باشد و صادق.
پشت سایه اش خنجری نباشد برای دریدن.
هیچ نگوید؛
فقط همان باشد که سایه اش می گوید،
صاف و یکرنگ.
علم بهتر است یا ثروت؟! یک جو شرف و غیرت. هم از علم بهتر است، هم از ثروت...

یک متن زیبا در خصوص دیدگاه مرد به همسرش

زن من یک موجود مقدس است؛
نه از آن ها که تو در گنجه می گذاریشان یا در پستوقایم می کنی
تا مبادا چشم کسی به آن بیفتد.
نه بدنش و نه روحش را نمی فروشد،حتی اگر گران بخرند.

زن من یک موجود آزاد است.
اما به هرزه نمی رود.
نه برای خاطر تو یا حرف دیگری؛
به احترام ارزش و شأن خودش.
زن من یک موجود مستقل است.
نه به دنبال تکیه گاه می گردد که آویزش شود،
نه صندلی که رویش خستگی در کند
و نه نردبان که از آن بالا برود.


زن من به دنبال یک همسفر است،
یک همراه، شانه به شانه.
گاه من تکیه گاه باشم گاه او.
گاه من نردبان باشم ،
گاه او.
مهر بورزد و مهر دریافت کند.

زن من کارگر بی مزد خانه نیست
که تمام وجودش بوی قورمه سبزی بدهد
و دست هایش همیشه بوی پیاز داغ؛
روزهابشوید و بساید

در خانه ی زن من کسی گرسنه نیست ،
بچه ها بوی جیش نمی دهند،
لباس ها کثیف نیستند و همیشه بوی عطر غذا جریان دارد؛ 
اگر عشق باشد، اگر زندگی باشد!ـ
زن من یک موجود سنگیِ بی احساس و بی مسئولیت هم نیست؛
ظرافتش، محبتش، هنرش،فداکاریش ، شهوتش و احساسش را آنگونه که بخواهد خرج می کند؛
زن من تا جایی که بخواهد تحصیل می کند،
کارمی کند،
در اجتماع فعال است و برای ارتقاء خویش تلاش می کند.
نه مانع دیگران می شود و نه اجازه می دهد دیگران اورا از حرکت بازدارند.
گاهی برای همراهی سرعتش را کم می کند
اما از حرکت باز نمیایستد.
دستانش پر حرارتند و روحش پر شور؛

نه جنس دوم...
نه یک موجود تابع...

من سعی می کنم آنگونه که می اندیشم باشم ،
بی آنکه دیگری را بیازارم...
فرای تمام تصورات کور،
هنجارهای ناهنجار، تقدسات نامقدس!ـ

من به زن م افتخار می کنم،
هر روز و هر لحظه ...
من به تمام زنان آزاده وسربلند دنیا افتخار می کنم
و به تمام مردانی که یک زن را اینگونه می بینند
وتحسین می کنند