وقتی گوشی برای شنیدن...

پاره ای از افکار بی مشتری و حرفهای به سخره گرفته شده

وقتی گوشی برای شنیدن...

پاره ای از افکار بی مشتری و حرفهای به سخره گرفته شده

1 شهریور 99

امروز اومد شنبه بود و شروع کارش تو حوزه من

دوباره مدیرش بودم دوباره احترام

دوباره توجه

بارم آش اورده بود تو یخچال

و من روزه بودم.

یک روز در هفته براش دورکاری زده بودم 

. امروز 20 شهریور 


هنوز دلم براش تنگه. هنوز پر از غمه هنوز به یادش اشک می ریزم. هنوز می دونم

 اون که رفته، دیگه پیشم نمی یاد.


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد