وقتی گوشی برای شنیدن...

پاره ای از افکار بی مشتری و حرفهای به سخره گرفته شده

وقتی گوشی برای شنیدن...

پاره ای از افکار بی مشتری و حرفهای به سخره گرفته شده

اخرین جمعه 98. تولد پ.ف نازنینم

امروز 23 اسفند بود

اخرین جمعه سال 98 با همه فراز و فرودهاش

کلا امسال سال عجیبی بود.

از اولش با سیل تو فارش و گنبد و خوزستان شروع شد و بعد زلزله ملخ گرد و غبار 

سقوط هواپیما با موشک خودمون

ترور سردارمون سلیمانی

تغییرات مدیریتی از جمله خودم

مریضی مامان. و عملش

مریضی سخت بابا

مریضی مامان لیلا

فوت سه تا از همکارامون خانم امینی، موسی و بنده خدا اقای وحدانی.

انتخابات مجلس و اینکه رای بدیم یا ندیم 

افزایش سه برابری قیمت بنزین و مسایل ابان ماه و حقیقتی که نمی دونیم چی بود

پروژه های مختلفی که درگیرش شدم

مقالات و یادگیری ها

و اما خودم و اون و همه کیسهایی که اومدن و رفتن 

و عاشقی من 

و خدا 

و چله  زیارت عاشورا 

و شهدا و بانوی مکرم اسلام حضرت زینب کبری

و زینب من 

و لیلا 

و احسان

و امروز تولد پرنانو بازی های ادرینان

حزر امام جواد (ع) و امام علی علیه سلام

و کرونا و دورکاری

ایا بحرانی در پیش است؟ 



نظرات 1 + ارسال نظر
فرانک شنبه 24 اسفند‌ماه سال 1398 ساعت 02:34 ق.ظ http://sadbargkhatereh

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد