وقتی گوشی برای شنیدن...

پاره ای از افکار بی مشتری و حرفهای به سخره گرفته شده

وقتی گوشی برای شنیدن...

پاره ای از افکار بی مشتری و حرفهای به سخره گرفته شده

از قدیم گفتن دیوار حاشا ...

 

چطور می شه حاشا کرد؟

به راحتی اب خوردن. اره به راحتی اب خوردن

از قدیم گفتن دیوارش بلند هم هست و اووووو کیه که حال و حوصله پیگیری و اثباتش را داشته باشه.

مثلا همین ندا جون خودمونیم

۲ بار بهش گفتم نه با اینکه می دید و منطقش می گفت نه قبول کرد.

حالا فکرش را بکن این انکار کرد یه قول بزرگ پر قدرت باشه به نام رییس دانشکده و این رییس دانشکده ۱۰ سال ریاست کنه و برای خودش یک باند فراماسون قوی داشته باشه و بعد استاد راهنمای توی بیچاره باشه

خوب اگه انکار کنه مقاله نگرفته خوب راست گفته اخه رییس دانشگاهست اخه دکتر اخه استاد

اگه بگه اره اون حتی پایان نامه اش را مو به مو من براش انجام دادم خوب راست می گه اخه استاد راهنماست

اگه بگه اره من که از پایان نامه اون طرح ندادم اون تاریخش مال قبل از تصویب پروپزاله خوب اره راست می گه اصلا هم مهم نیست که تاریخ ۱۸/۱۰ /۸۴ روز ۱۸/۱۱/۸۵ نوشته شده به هر حال اون رییس دانشکده است.

اگه مقاله یه استاد دیگر را بگه اسم اون ها را پاک کن اون ها چی حالشون می شه چه سرشون می شه سواد ندارند اونها کین دیگه و بگه فقط اسم من باشه بعد بره به اون استاده  بگه اره دانشجوی تو آمده از مقاله من به اسم خودش و تو کپ زده داده به تو که چیزی نمی شه گفت اخه ایشون دکتر و رییس دانشگاه هستند.

اگه اتفاقا یه استاد دیگه همون مقاله را با اسم همه استاد ها داشته باشه نمی تونه فاشش کنه اخه دانشجو تایید می شه اخه رییس می ره زیر سوال اینکه نمی شه اخه اون مافوقته

اوووووووووووووووووووووووووو خلاصه کلی اگه اگه ی  دیگه

و حالا کیه که ثابت کنه این همه انکار رو؟

و اگر خدا نبود

 

برم از شهر خیالات سبک بیرون

دلم از غربت ....

 

اره ندا جونم این مال منه خود خود من

 

 

روز عاشورایی ۵

سلام

دیروز دوباره یه روز عاشورایی بود. اونقدر خسته بودم که یادم رفت به ثبتش برسونم.

من اومدم سر کار تا به کارهای موندم برسم. اون هم قرار شد بره دانشگاه . ۱۰۰ بارباهاش تماس گرفتم از کمیته بهش زنگ زده بودن گفتن زود بیا اصل صورت جلسه دفاعت گم شده.

چه سوژه نابی

دیگه دلم طاقت نیاورد کیف و میف و همه چی را گذاشتم سر کار و با کاپشنم در رفتم

چه کیفی داشت حق گیری. اقا رسیدیم دانشگاه دیدیمش کلی برام تعریف کرد میخواستم برمتو اسمون اخه نمرهاش را گرفت هیچ بهش قول تبرئه شدن راهم دادن.

قضیه مهم نبو اصل نمره بود که حسابی گندش در امده بود. اقا ما هم رفتیم نامه نوشتیم بقیه بچه ها هم امدن رفتیم پیش رییس دانشگاه اصلا هر چی می گفتیم شاخش در می امد می گفت نه این که حق نداشتن غیر قانونی .... بابا گندش بزنن که به قول استاد اون قدر چاه کند چاه کند که خودش افتاد توش

بماند که قضیه من را هم کشیده بود وسط با مدرک حسابی حلش کردیم و ابروش رفت مردک احمق.

امروز هم دوباره رفت دانشگاه من موندم موبایلشهم خاموشه نمی دونم چه خبر شده دارم از کنجکاوی می میرم

اخ حسین قربونت برم که یاد دادی پای نا حق واستیم و حرفمون را بزنیم.

خدا جونم ممنونم که بهمون قدرت دادی که نترسیم و با تمام اهانت ها و تهدید ها باز هم حرفمون را بزنیم و واستیم.

 

باز از هم خدایا به امیدتو...