وقتی گوشی برای شنیدن...

پاره ای از افکار بی مشتری و حرفهای به سخره گرفته شده

وقتی گوشی برای شنیدن...

پاره ای از افکار بی مشتری و حرفهای به سخره گرفته شده

بارانک

 

تنهایی!

 نمی دانم این تنهایی کیه؟ چیه ؟ درد ؟ شادی؟ خوبه؟ بده ؟

 ولی هر کی و هر چی که می خواد باشه چند روزه من را زیر بارون گذاشته و رفته

 بارون نمی دونم شاید چیزی شبیه بارون ولی هر چی هست

 هست و فکر من را داره می ...

 مثلاببین این شعر چه قشنگه ادم تو بوی نمش هم حس خیسی بارون می کنه

توکه رفتی،

آسمان گرفت.

پنجره،

خاکستری ابرها را

قاب گرفت

تو که رفتی

باران

بوی پیراهنت را

از باد گرفت.

 

 

به نظرتون راست نگفتم؟

 

نظرات 2 + ارسال نظر
چیزی شبیه باران سه‌شنبه 24 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 11:51 ب.ظ http://baranac.blogspot.com

نمی دانم برای این نوشته چی می شه نوشت ولی شعر قشنگی اه خصوصا اگر تو لحظه سرایشش رو به یاد بیاری. یه بعد ظهر افتابی که یهو اسمون به شدت ابری می شه و تو از پشت پنجره فقط می تونی به تماشای رفتنش بنشینی . بدون اینکه کار دیگری کنی.

دریا چهارشنبه 25 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 10:22 ق.ظ http://daryadaryazendegani.blogsky.com/

کی رفت ؟ اون گم شده ات کیه؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد