وقتی گوشی برای شنیدن...

پاره ای از افکار بی مشتری و حرفهای به سخره گرفته شده

وقتی گوشی برای شنیدن...

پاره ای از افکار بی مشتری و حرفهای به سخره گرفته شده

4 مرداد تولدم. 39 سالگی

سلام

5شنبه و جمعه یعنی شب و روز تولدم دوست داشتم بنویسم. البته نوشتم هم اما نه اینجا. روی کاغذ هر چند کامل نبود ولی بود. گفتم بیام اینجا که فضای اصلی نوشتنمه هم بنویسم.

اولین کسی که بهم تبریک گفت زینب بود البته برای اینکه فراموش نکنه بهم تبریک گفت من اصلا انتظارشو نداشتم البته که اصلا یادش باشه. بعد 5شنبه قبل از تولدم اقای طالبی و بعد علی و طاطی و بعد خاله اشرف بهم تبریک گفتن.

لیلی زنگ زد ولی حس نکردم می خواد تبریک بگه و جوابشو ندادم.

تا ظهر جمعه خبری از مامان بابا نبود. همه تبریک گفتن ولی اونها نه البته مهمون داشتن و مشغول بودن.

39 ساله شدم. دیروز ادمهای مختلف شیدایی هم اومدن و سوک سوک کردن و رفتن.

هر کی یه جوری یه مشکلی داره. ولی چقدر تنهایی درد مشترکه هممون هست ولی باز هم مقاومت می کنیم از معیارهای مسخره مون بگذریم و باز تنهایی .

حرف برای گفتن زیاد دارم. از بغل کردنش بوسیدنش دوست داشتنش و حرفهای صمیمانه ای که بینمون گذشت و 5شنبه کلا کارم مرور و مرور و مرورش بود.

دوستش دارم خیلی 

4شنبه رفتم باغ کتاب با مطهره. خیلی خوب بود خوش گذشت.



نماز جعفر طیار

دیروز به اتفاق مامان جونی رفتیم پای صحبتهای دکتر هزاره 

تو یک خونه باصفای قدیمی اصفهانی

را مهمونهای افتاده و تحصیل کرده و مسن این شهر تاریخی و با فرهنگ

جلسه خوبی بود. خیلی چیزها یاد گرفتم. زیارت ال یاسین 

مناجات المحبین از مجموعه 15 دعای منسوب به امام سجاد (ع)  و بحثهایی در باب عشق و دوستی 

هزار و خرده ای قسمت شد صلوات بفرستم. 

جلسه خوبی بود و قسمت اخرش که نماز جفعر طیار بود خیلی قشنگ تر بود. دو تا نماز دورکعتی که 300 تا تسبیحات اربعه داره و بعد از حمد در هر رکعت به ترتیب زلزلت ، عادیات، نصر و توحید 

می خونن. حدودا خوندنش نیم ساعت تا 45 دقیقه طول می کشه ولی حسابی چسبید خیلی دوستش داشتم.

ظاهرا یکی از اثرات این دعا تسریع در ازدواج هست. جالب بود برام.

یک استخاره هم یاد گرفتم که تو صحیفه سجادیه هست و امام طلب خیر می کنه.

دیروز تو جاده در مورد دوستی و اداب دوستی و حق و حقوق دوستی در اسلام کلی خوندم. 

ابراز دوستی یکی از حقوق دوست هست و باعث استحکام اون می شه و دیگه اینکه اگر طرب مقابل نسبت به محبت تو بی اعتنا بود جایز نیست به دوستی ادامه داد.

بله.

امروز از این همه بی تفاوتی اش دلم خیلی گرفته بود و هنه مسایل دیگه مرکز

یا خیلی مغرور می تونه باشه یا خیلی سنگدل

من باید تجدید نظر کنم. و هیچ نیازی به گفتن هیچی نیست چون برای شروعش اجازه نگرفته بودی که حالا برای کم رنگ تر کردنش اجازه بخوای. اگر هم حقی باشه من حق دارم که چرا اینقدر ادیت نشدم.

ولی اون یه فرزند شهیده و حکم یتیم داره و خوندم چقدر تو قران به محبت و توجه بهشون اشاره و تاکید شده.

ولی دوستش دارم خیلی هر چند بی احساسه بی تفاوت سنگه سرده 

به شدت به یک دوست صمیمی نیاز دارم 

دلم درد داره و هیچکی رو ندارم