وقتی گوشی برای شنیدن...

پاره ای از افکار بی مشتری و حرفهای به سخره گرفته شده

وقتی گوشی برای شنیدن...

پاره ای از افکار بی مشتری و حرفهای به سخره گرفته شده

دوشنبه یک روز تابستونی و گرم دیگه

دنیای جالبی شده

ادمهایی که با اتیش تند و شور عشق می یان جلو لحظه به لحظه می خوان پیش مرگت بشن. بعد یهو دقیقا یهو غیبشون می زنه.

تجربه های جالبیه. دیگه واقعا الگوهای رفتاری داره دستم می یاد.

چقدر عجیب شدیم.

تمام پیجهای مربوط به ترانه رو پاک کردم. من عاشق اون شدم و هر چی بیشتر می بینم بیشتر نسبت به این احساسم پر رنگ تر می شه. بنابراین تصمیم گرفتم همه رو پاک کنم تا ازاد بشم.

قطعا باید این دوستی رو هم مدیریت کنم. یه دوستی مسخره یکطرفه. 

حتی توجه اش در حد توجه یه یک گلدون گل هم نیست. خیلی بی حس و حال

دیروز براش میوه خریدم و امروز اوردم. البته به شرطی که اتفاق دیروز نیوفته و بتونم ببینمش اصلا

از دیروز عصر که خداحافظی کرد و همون موقع اینترنتش رو قطع کرده دیگه سراغ گوشی اش نیامده. 

با اینکه امروز به قول خودش صبح ساعت 7 و نیم اینجا بوده.

دیگه مهم نیست. همش یادگیری رفتار ادمها و یادگیری عکس العمل خوب و پخته است.

نباید کاری کنم که خودم این وسط ازار ببینم. همین که کمتر کردم احساسم رو بهش خیلی خوب بود.

باید از حس و حال عاشقی اش خارج بشم. خودم هم کردم فقط با ذهنم و ترانه

حالا باید بیاین بیرون کاری نداره. 

دیشب خوابیدم بیشتر و یه کمی هم نت موسیقی نگاه کردم

برای رفتن به پرتغال 500 میلیون نیاز دارم

باید شروع کنم پولهامو جمع کنم دیگه نباید خرج کرد. بسه باید رفت.

وزنم روی 71 و نیم حدودا ثابت مونده باید بهش شوک بدم

روی بدنم خیلی پایینه باید اینو هم یه کاریش بکنم.

خوابم می یاد همیشه با اینکه اینقدر می خوابم و این مربوط به اهن و روی و ویتامین دی باید باشه. و عاشقی

باید قبول کنم اونقدی دوستم نداره که حتی برام تب کنه. پس الکی براش نباید مرد

باید دانشم رو بالا ببرم فقط همین

برم دیگه

فعلا

خسته ام و دلگیر

خیلی بی جونم. نا ندارم اصلا

علتش هم اینه با یک دیوار طرفم که می دونم دیوار نیست.

انرژی ام یکطرفه می ره انگار وارد یک سیاه چاله می شه. می کشه ازم هر چی انرژی دارم. تمومم می کنه

دوست دارم بشینم های های گریه کنم. از 3 روز منتظرم ببینمش

ولی نشدددد. دیدمش 1 دقیقه شاید کمتر شاید بیشتر نمیدونم

خالی شدم از انرژی 

نمی تونستم نفس بکشم

فضا برام سنگین بود

رفتم

سخت بود.

فقط به خاطر دیدنش رفته بودم که ندیدم.

هنوز دلم پر از اهه و اشک

می خوام بخوابم

گردنم درد می کنه

بهتره برم

همه ترانه ها رو انفالو کردم

خودشم بلاک کردم هر چند فرق زیادی نمی کنه. خودم رو باید بلاک کنم فقط

پیام داد عذرخواهی کرد. یعنی فهمید؟ 

نه دنیاهامون از هم خیلی فاصله داره خیلی دوریم.

دوستم نداره اصلا