وقتی گوشی برای شنیدن...

پاره ای از افکار بی مشتری و حرفهای به سخره گرفته شده

وقتی گوشی برای شنیدن...

پاره ای از افکار بی مشتری و حرفهای به سخره گرفته شده

جمعه 1 تیر 97 بلند ترین روز سال

امروز اول تابستونه و من تنها تو خونه

می شه گفت از چهارشنبه شب که از کلاس دکتر تصدیقی اومدم و کلی کیف کردم و بعد فوتبال ایران و اسپانیا رو دیدم که خداییش خوب بازی کردن و نزدیک بود من ببرم پون پیش بینی کرده بودم 1-1 که نشد ، همش روی تخت بودم کل دیروز و کل امروز

اما چیکار کردم؟

دیروز که اخرین روز بهار بود رو برای خودم فکر کردم و با توجه به عطشی که برای یادگیری دارم به این نتیجه رسیدم من فقط با یادگیری حال می کنم و گویا ناخوداگاه یک تحلیل گر کسب و کار هستم. فیلم نجات یک بیزینس رو که مستند فعالیتهای مدیریتی و مشاوره ای اقای پیتر جونز هست رو دیدم.

تو تلگرام هم کانالی برای تحلیل کسب و کار ایجاد کردم و هر چی در این زمینه پیدا کردم توش گذاشتم.

نکته دیگه برای اینکه حال کنم سریال خانه پوشالی بود. House of Cards فصل پنجم ا ش رو کلا از دیروز عصر تا امروز ظهر دیدم هر 13 قسمت رو. چقدر این سریال مساله برای اموزش داره

چقدر وحشتناکه حس ادمی برای رسیدن به قدرت اونقدر که برای ادم می کشن به راحتی حتی زن و شوهر هم به هم رحم نمی کنند. حتی دوست و معشوق خودش رو کشت. نکته دیگه این بود که همه چی یک روز تموم می شه و یک روز نتیجه گندکاریهاتو خواهی دید حتی اگر در راس قدرت باشی و از همه مهمتر اینکه راس قدرت هم زمانی داره و بالاخره یک روز دیگه اون صندلی مال تو نیست. اون تشکیلات و اون نفرها و اتفاقا اون نفرها به راحتی برای یکی دیگه کار خواهند کرد. و اگر در جریان یک راز باشی حتما باید کشته بشی و از بین بری.

فصل ششمش که فصل اخرش هست احتمالا دیگه باید ساخته شده باشه و کلر اندروود هست که رییس جمهور می شه و باید دید حالا چه به سر اون خواهد امد مخصوصا که فرانسیس گفت اگر منو عفو نکنه می کشمش  و اون این کار رو نکرد و موبایلش رو ریجکت کرد.

روزنامه نگاران هم همیشه در صحنه هستند و نقش کاراگاه رو بازی می کنند و یک نکته اینکه هر سیاست مداری یک روزی یک گندی زده و یا اتو داره برای باج دادن و برای اینه که نمی تونن مقابل هم واستن. ولی کسی که اتو نداره یا می میره یا مقاوت می کنه و می بره.

بعد از اتمام فیلم دوباره رفتم سراغ تحلیل کسب و کار و دیدم دکتر تصدیقی از زمستون پارسال یک شرکت در این زمینه ایجاد کرده و حتما ازش استفاده خواهم کرد.

یک نکته دیگه اینکه باید اکسل رو هم یاد بگیرم. 

حداقل به 2 تا بدنه دانش یک موضوع باید مسلط بشم کم کم احتمالا یکیش babokباشه  و یکی دیگه اش pmbok 

البته دیروز یک جستجو هم کردم بدنه دانش منابع انسانی هم پیدا کردم البته یک کتاب بود و مثل اینها استاندارد نیست.

ITIL   و CoBIT هم هست که باید بلد باشم.

زبان رو هم سعی می کنم هر روز از همین سایت رایبود جلو ببرم خیلی هم خوبه و رایگان.

مهم نیست سر کار چی پیش می یاد می دونم همین جوری اش هم از همه جلوترم چون کسی برای سر کار وقت نمی گذاره . بنابراین به راحتی می شه موفق بود. 

چیدمان رو باید تغییر بدم اینطوری خوب نیست. مدل شایستگی هم راه می اندازم تجربه جالبی باید باشه.

ادم وقتی درون یک حوزه قرار می گیره گم می شه و یادش می ره ولی وقتی خارج از گود نگاه می کنه دید دیگه ای داره.

خوب فکر کنم اونچه که باید می نوشتم رو نوشتم.

این هفته 5 شنبه باید چک بدم 55 میلیون

برای وام 100 تومی هم یک فکری باید بکنم که به نفعم باشه.

فعلا