وقتی گوشی برای شنیدن...

پاره ای از افکار بی مشتری و حرفهای به سخره گرفته شده

وقتی گوشی برای شنیدن...

پاره ای از افکار بی مشتری و حرفهای به سخره گرفته شده

دروغ و کلاشی

هاهاهاا

سلام

دیگه اونقدر بد دیدم که فکر می کنم باید فقط خندید

وحید هم کلاش و اخاذی بیشتر از کار در نیامد

هاهاها

زنگ زده بهم با چه فیلمی با چه اشکی

با چه گریه ای خواهشی

هاهاهاا

4650 بریز به حسابم که بابا اینها رفتن سد و من موندم تو فرودگاه و این رو باید الان بفرستم و الا از شرکت اخراج می شم

هاهاهاا

و بعد پلیس امام خمینی و بعد پلیس سایبری

پدرش رو در خواهم اورد 

دزد کلاش


هااهاهاا

این بخت منه یعنی؟

پس خدایا این چند روز من تشکر چی رو ازت می کردم

هاهاهاا

جقدر بهم خندیدی نه

تو هم مارو گذاشتی سر کار

هاتهاهاهاا

یعنی من هنوز درسمو یاد نگرفتم دیگه 

هاهااها

خافظ طفلی می گفت 

ولی ادم می گه نه خالش خوب نبود

می گفت اعتماد نکن

بابا معلومه خوب

وقتی کسی از خویت خودش می ترسه حرفی بزنه کلاشه

حالا هی ابگو نه


اون هم هرزه است

کسی که با هر کی از راه می رسه حال می کنه

هاهاهاا

دنیا همینه

به قول مهسا 

خوبها بدها و ما

و من جز ما هستم

البته نه اونی که اون می گفت

هاهاهاهاه


فقط می خندم می خندم

می خندم

هیچ چیز واقعی ای وجود نداره

باید بخندم

همه چی مسخره است

ولم رو اتیش می زنم اتیش می زنم انیش می زنم

اگر دوباره دم براره


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد